۳- اتاقک قلب جای تاریکی و سیاهی نیست :: متادون

متادون

نوشته های یک معتاد به پوچی


۳- اتاقک قلب جای تاریکی و سیاهی نیست

heart

وقتی آدم درگیر کارهای بیهوده ی زندگی می شود خیلی چیزها را فراموش می کند. فراموش می کند در زندگی او افرادی هستند، که همیشه به او آرامش می دهند. حرف هایش را می شنوند بدون این که انتظاری داشته باشند. چون از روی علاقه و دوست داشتن این کار را می کنند.

کم کم داشتم فراموش  می کردم چنین افرادی را در زندگی دارم. بیشترین توجه را به من می کنند، مرا دوست دارند و همه ی سعیشان در این است که به من احساس بهتری بدهند و مراقب هستند مبادا حرفی بزنند و مرا ناراحت کنند. در مقابل من برای آن ها چه می کنم؟ غرورم را به آن ها نشان می دهم، وقتم را برای آن ها تلف نمی کنم (!) یا احساس می کنم به تنهایی از پس این زندگی برمی آیم. امروز فهمیدم این افراد دلیل تمام شادی ها و خوشبختی های من هستند. امروز درک کردم که مفهوم زندگی من بیشتر از چند آرزوی ساده است. امروز فهمیدم باید زندگیم را در کنار افرادی که دوست دارم بگذرانم. افرادی که مرا دوست دارند و من هم گرچه به روی خود نیاورم ولی قلبم را در گرو عشق آن ها گذاشته ام. می دانم چنین افرادی در زندگی من و همه شما، وجود دارند اما این مطلب را فقط برای یکی از آن ها می نویسم. هر قدر هم برایش مهربانی کنم و در کنارش باشم نمی توانم حتی ذره ای به آنچه لیاقتش را دارد نزدیک شوم. شاید بعدها، این متن را که از اعماق وجودم برایش نوشته ام را نشانش دهم و به او بگویم می خواهم قلبم را سرشار از تمام وجودش کنم. همیشه، خدا در مسیر زندگی ما افرادی را قرار می دهد که لیاقتشان بیشتر از ماست تا یاد بگیریم حتی برای آن ها هم که شده، ذره ای بهتر زندگی کنیم و قلبمان به جای پر شدن از کینه و نفرت، با عشق و علاقه لبریز شود.

book

حرفم را گفتم و اما بعد از آن در مورد امروز هم کمی بگویم:

قصد داشتم بعد سحر درس خواندن را شروع کنم اما به نظر می رسد طلسم درس نخواندن حالا حالاها، از رویم برداشته نمی شود:) نمی دانم چرا حتما باید تحت فشار باشم تا بخوانم. تصورش را هم نمی توانم کنم که چطور برای کنکور آنهمه درس خواندم و الان برای چهار تا جزوه دانشگاه اینطور تنبلی می کنم. ولی حداقل از این که نگاهم را نسبت به دنیا عوض کردم و قلبم را برای کسانی که دوستشان دارم صاف و پاکیزه کردم خوشحالم. امشب، سرنوشت یک ساله ما در پیشگاه خدا تعیین می شود. از همه شما می خواهم برای من هم دعا کنید. فرشتگان دعای شما را سریع تر بالا می برند. امیدوارم خدا صدای من را هم بشنود و قبول کند. دوست دارم زندگی بهتری داشته باشم و برای این زندگی به خدا نیاز دارم. خیلی بیشتر از قبل، خیلی بیشتر ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
جون خودتو بگیری... عبارت جالبیه
از کی بگیریش؟
بعد از خودکشی تو نیستی
که دلت برای خودت تنگ بشه
مرگ تو بلاییه که سر بقیه میاد
زندگیت مال خودت نیست
بهش دست نزن
شرلوک هلمز - فصل ۴
Designed By Erfan Powered by Bayan